يادداشت محمدمحمدپور؛ کنشگر شهرهوشمند و فناوریهای نوین در مجله سيماى بانكدارى

جـان گفت من مـریدم، زاینـده جدیدم زاینــدگان نــو را، رزق جــدید بایـد
ما را از آن مفازه عیشی است تازه تازه آن را کـه تـازه نبـود او را قـدید بایـد
مولانا
پیشگفتار
تغییرات اساسی در ارکان فلسفی و ساختاری حاکم بر ذهن انسان امروزین، بازنگری و بازآفرینی شیوه زندگی و چگونگی سازوکار تعامل با محیط پیرامون را اجتنابناپذیر و غیرممکن نموده است.
بروز موجهای نوین در ساحت علم و دانش و نیز در هم تنیدگی تئوریهای مختلف علمی و فلسفی با فناوریهایی چون؛ اطلاعات و ارتباطات (ICT)، هوش مصنوعی (AI) و نانو تکنولوژی(Nano Technology) ، تکنولوژی زیستی(Bio Technology) علوم شناختی (Cognitive Sciences) و… همچنین رویکردهای اقتصادی پیشرفته، فرانگر و البته شبکهای و در نهایت جوامع انسانی درهم تنیده و سیال با درجه آزادی بالا، دیگر اجازه توسعه شهرهای سنتی را نخواهد داد.
صد البته این بازنگری نه میتواند از گذشته بگسلد و برای حل مسائل امروز و فردا، ابرکوه بینش و دانش گردآمده توسط گذشتگان را به زیر پای افکند و نه میتواند دانش و تکنولوژی نوین را به دور سویی نهاده و آنرا به قربانگاه فراموشی سپارد.
بدین سبب ترکیب مناسب و همگون گذشته و امروز، میتواند نقطه آغازین مناسبی برای بازتعریف و بازتولید محمل زندگی انسانِ امروزین باشد.
آمیخته مفهوم «آرمانشهر»، «خرد ایرانی» و «شهرهوشمند» مبنای راه حلی است که آنها را با بهینهسازی و بروز رسانی، برای زندگی امروز مناسب یافتهام. برای این رهنامه۱ جدید، بدیهی است که علاوه بر ترکیب مناسب این مفاهیم، نیاز به بهینهسازی، پیرایش و بازسازی آنها نیز خواهم داشت. این ترکیب را «خـردشهر»۲ نامیدهام.
در آغاز بحث بهطور مختصر، به بررسی و شکافت مفاهیم آرمانشهر و خرد ایرانی خواهم پرداخت.۳ در گفتارهای آینده نیز بهطور طبیعی به تعریف و سپس بسط و توسعه مفهوم «خرد شهر» در حوزه تئوری و عمل میپردازم.
آرمانشهر۴
آرمانشهر (Utopia) که با نامهای گوناگونی چون؛ ناکجا آباد، شهرِخدا، جامعه توحیدی، مدینه فاضله و… شناخته میشود مکان فیزیکی مشخصی در زمین نیست بلکه به جامعه آرمانی و ایده آل انسان گفته میشود. آرمانشهر در اندیشه مردمان، جایی است که همه موجودات با نیکبختی ، قرار و آرامش در کنار هم زندگی میکنند. چنانچه در منابع مختلف نیز اشاره شده است، آرمانشهر نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون هیچگونه کم و کاستی است. بهدیگر بیان آرمانشهر میتواند نمایانگر حقیقت و یا آرزویی دست نیافتنی باشد. این مفهوم برای بار نخست، توسط تامس مور در سال ۱۵۱۶ در کتابی با عنوان اتوپیا (Utopia) بهکار گرفته شد. البته پیشتر مفهومهای مشابهی از این واژه در نوشتار فلاسفه ایران و یونان باستان ارائه شده است.
در یونان افلاطون نخستین فیلسوفی است که تحت تاثیر آموزههای سقراطِ خردمند، مسئله ایجاد آرمانشهر را بر مبنای دو اصل عدالت اجتماعی و حکمت مطرح ساخته است. از نگاه اندیشمندان یونان، عدالت روحِ جامعه است. از همین رو افلاطون میپنداشت که عدالت ، بسانِ توازن در یک ارکستر است. از نگاه او در شهری که عدالت ساری و جاری است در عمق و ابعاد پنهان شهر، صلح و صفا ایجاد شده و در ابعاد پیدای آن، میان طبقات متعددِ شهر هماهنگی ایجاد میشود.
در غرب جدید نیز اندیشمندان و فیلسوفان متعددی به نظریه «آرمانشهر» توجه داشتهاند. کسانی چون: تامس مور، آناکارسیس کلوتس، توماس کامپانلا، فرانسیس بیکن و در این اواخر (قرن ۲۱) فرانسیس فوکویاما.
کانت فیلسوف شهیر آلمانی معتقد است: ایجاد نظم جهانی، منوط به ایجاد و نوشتار یک قانون جهانی است و این همان چیزی است که ادیان خواستار آن بوده و پیامبران آنرا فریاد برآوردهاند.«یک جهانبینی و یک ایدئولوژی به معنای قانون مطلق جهانی!»
شاید ایجاد مکانیزمها، ساختارها و موسسات جهانی (International) و حرکت به سمت آنچه امروزه تحت عنوان «نظم نوین جهانی» نامیده میشود از ایده و عقیده کانت در خصوص «خودآئینی انسان» نشات گرفته باشد. تو گویی بشر امروزین پس از هبوط بنا دارد خود به جایگاه خدایی صعود نموده و قوانین جهانی تدوین نماید.
در مورد مفهوم آرمانشهر، در کهن فرهنگ ایرانی باید یادآور شوم که تقریبا هر جا که به ایران باستان پرداخته شده، از جامعه آرمانی مورد توجه ایرانیان نیز یاد شده است. در این بررسیها آنچه بهدست آمده، بیانگر اندیشههای آرمانی و بلندی است که پژواک خواستهها و آرزومندیهای نیاکان ما برای دستیابی به کمال و رستگاری است.
در نگاه ایرانیان باستان، پروردگار به پادشاهی نیکوکردار و خردمند، مقام فره ایزدی۵ میبخشد و پادشاهِ برگزیده، تیرهگونی و نابرابری را در زمین نابود ساخته و آزادی و برابری را برای آدمی به ارمغان میآورد. او شهد شیرین آرامش و خوشزیستی را در کام جامعه میریزد.
از این منظر؛ گفتگو، دهش و آمیزش با هستی و مردمان، اصولِ پایهای زندگی است و زندگی، اصلی است که جوشش و زایش هدف آن است.
ارزشهای یادشده، استخوانبندی و مکانیزم حرکت دادهها، اطلاعات، دانش و بینش در سراسر کالبد وجودی خردشهر است. بدین معنا خردشهر، شهری مفهومی و محتوا محور است. مفاهیمی که با استفاده از تعاریف و مکانیزمهای شکل (۱) به مدل سازی خود میپردازد.
و اما از دیدگاه «خردشهر» جامعه آرمانیِ قرن ۲۱ حداقل سه مولفه دارد که همه آنها از علوم و دانش امروزین مشتق شده اند:
۱. آرمانشهر قرن بیست و یکم با استفاده از تئوریهای علمی و بهویژه قانون دوم ترمودینامیک۶ نیک میداند که کار و کوشش جزء جدایی ناپذیر مردمان قرن حاضر است.
۲. شهرِ آرمانی شهری است که هر فرد حاکم بر خود باشد. بهعبارت دیگر هر فرد در اجتماع به میزانی از داده و اطلاعات و دانش دسترسی دارد که بتواند برای خود تصمیم درست و اصولی بگیرد.۷
۳. آرمان شهر قرن بیست و یکم بسترساز و فراهم آورِ نوآفرینی و رویش است.
مفهوم خـِــرد۸
مردم در باور خود، عـلم (Science) و دانش(Knowledge) را با «خـرد» مترادف میپندارند. چنین به نظر میآید که با ایجاد و توسعه مکانهای کلاسیکِ آموزش که امروزه از آنها با عنوان «دانشگاه» و «دانشسرا» یاد میشود دانش آموختگان، «خـردمند» مفروض میشوند و مفاهیمی چون دانش و خرد معادل انگاشته شدهاند.
با کمی چشمپوشی از تعریف دقیق، دانش به آمیزهای از اطلاعات، نظریات علمی و تجربیات در انجام کار گفته میشود. نکته اصلی آنجاست که دانش چون رودی گذراست و با تغییرات تئوریهای علمی و نیز تجربیات اجتماعی و فردی میتواند حتی به کلی تغییر نماید. بنابراین، هیچ فردی نمیتواند برای همیشه و هماره به دانش خود تکیه کند.
در ادبیات کهن ایران، خـرد به مفهوم ماهِ زاینده یا اصل زاینده و پیوند دهنده است. بهدیگر سخن، خرد ریشه و بنیاد آفرینشگری است. خرد در فرهنگ ایران، ماه یا زنی است که میتواند از خود تولید کند، بتابد و جهان را روشن سازد. ایرانیان میانگاشتند که خرد پایبند هیچ مکتب و شیوه فکری ویژهای نیست و آزاد و رها، زاینده یا نابودگر است.
فردوسی در شاهنامه، کلام خود را با نام «خداوند جان و خرد» آغاز میکند و معتقد است خرد نخستین آفرینش پروردگار است.
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جان است و آن را سهپاس
دیدگاه فردوسی برآن است که فرد خردمند؛ شکیبا، خویشتندار و اهل شفقت است.
علاوه بر آنچه گفته شد، خرد هم از میوه دانش بهره میبرد و هم به شدت تکیه بر تجربه (و بهویژه تجربه جمعی) داشته و از دانش پنهانی تغذیه مینماید و به همین دلیل نیز بهصورت کلاسیک امکان آموزش را ندارد. تقریبا همه محققان اعتقاد دارند که دانش ضمنی به شیوه شهودی (تجربههای درونی) و سرمشقگیری از بزرگان و عموم مردم و نه از راه آموزش، بهدست میآید. نظریه استرنبرگ نیز به همین معنا اشاره دارد. او معتقد است میتوان به دیگران یاری داد تا با کارآموزی نزد افراد خِبره و با گذر زمان، تبدیل به افرادی خردمند گردند. از همینجا میتوان نتیجه گرفت، خرد رویکردی کار محور دارد و آمیزشِ دانش و کار یکی از بروندادهای آن است. بدین روی، هر کاری اگر رویکردی برای آفرینش و خلق آیندۀ بهتر داشته باشد، عملی خردمندانه محسوب میشود و هر کاری که آیندۀ جامعه را تضمین نکند، حتی اگر به بهترین شیوه انجام شود، نمیتواند خردمندانه باشد. بدین معنا خردمندی در برگیرنده آینده شناسی بوده و خردمند به یقین آیندهنگر است.
بنابر آنچه آمد در نگاه امروزین و با محوریت فلسفه ایرانی، میتوان به این جمع بندی رسید که؛ «خـرد ایرانی در قرن جدید؛ دریافتِ درونی از راه ارتباط و تعامل با جامعه و ایجاد یک زندگی آفرینشگر و جوششوار، با استفاده از ابزارها و تکنولوژیهای امروزین است.»
پانویسها
۱ دکترین
۲ خردشهر = نسل سوم شهرهوشمند + خرد ایرانی + آرمانشهر قرن بیست و یکم
۳ درخصوص مفهوم شهرهوشمند پیشتر سخن گفتهام. رک “سیمای بانکداری” – شماره ۳۱. صفحه ۲۲.
۴ در گفتار پیشین، آنرا «جامعه پسندیده» خواندهام. رک “سیمای بانکداری” – شماره ۳۰. صفحه ۳۴.
۵ مقام خدایی در زمین
۶ قانون دوم ترمودینامیک بیانگر دنیایی است که بدون تلاش و تزریق انرژی دچار فروپاشی میگردد از این رو برعکس تعاریف گذشتگان از «آرمانشهر»، خردشهر در نگاه آرمانی خود شهری بدون کار را متصور نیست. در گفتارهای بعدی به مفهوم «کار» و انواع آن در خردشهر خواهم پرداخت.
۷ جابهجایی هوشمند شامل جابهجایی هوشمندانه دادهها و اطلاعات نیز هست. این مولفه از آرمانشهر، از مفهوم شهرهوشمند عاریه گرفته شده است.
۸ بهویژه در اینجا منظور من «خردی» است که در فرهنگ ایران به آن اشاره میگردد. درگفتاری مجزا به نگاه عمیق ایرانیان به خرد و کاربرد آن در تکنولوژیهای نوین و روزآمد خواهم پرداخت.