تحول دیجیتال به عنوان هسته اصلی انقلاب چهارم صنعتی شناخته می‌شود. این تحول ما را مجبور می‌کند برای تداوم کسب و کارمان راه‌های جدیدی پیدا کنیم، بیشتر یاد بگیریم و به نوآوری بها بدهیم. بسیاری از سازمان‌ها و کسب و کارها هنوز متوجه عمق تأثیری که فرهنگ دیجیتال بر مشتریان گذاشته، نشده‌اند و گمان می‌کنند که اگر پول خرج کنند و فناوری بخرند، کار تمام است و گوی سبقت را از رقبا ربوده‌اند. در حالی که کسب درآمد در عصر دیجیتال، بیش از فناوری، به فرهنگ نیاز دارد.

فرهنگ یعنی شناخت و تصویرسازی ذهنی از آن‌چه که در بازار و در میان مشتریان اتفاق افتاده و خواهد افتاد. فرهنگ یعنی تدوین استراتژی و پیش‌بینی ظهور تغییرات غیر قابل پیش‌بینی!. فرهنگ یعنی چابک بودن و توانایی واکنش سریع نسبت به تغییرات رفتاری مشتریان و نیز فرهنگ یعنی میدان دادن به ایده‌های نوآورانه و ایجاد سازوکارهای مشوق نوآوری.

این شاخصه‌های فرهنگی صرفاً موارد تئوریک و ذهنی نیستند، بلکه اموری هستند که باید در قالب فرایندها و برنامه‌های عملیاتی و اجرایی در چارچوب استراتژی تحول دیجیتال سازمان ظهور و بروز یابند. عملیاتی کردن آن‌ها هم محدود به مدیران سازمان و یا پرسنل بخش‌های فناوری سازمان نیست، بلکه باید به عنوان فرهنگ سازمانی در تمام رده‌ها و تمام واحدهای یک سازمان جاری شود. بدیهی است که ایجاد این تحولات در هر سازمانی با مقاومت‌هایی روبرو خواهد شد و مدیریت ارشد سازمان باید نیروهای پیشران نوآوری داخل سازمان را با خود همراه نموده و با یارگیری صحیح به مقابله با فرهنگ سنتی مقاوم در برابر تغییر بپردازد.

در صنعت بانکداری و سایر حوزه‌های مالی، سرعت تحولات مبتنی بر فناوری‌های دیجیتال بسیار زیاد بوده و آمارها نشان می‌دهد که بروز بحران همه‌گیری ویروس کرونا نیز بر این سرعت افزوده است. از این رو بسیاری از مقاومت‌ها و بهانه‌گیری‌ها برای حفظ فرایندهای سنتی و مقابله با تحول در بدنه‌ی سنتی سازمان‌ها بالاجبار شکسته و عقب‌نشینی کرده است. این وضعیت، فرصت خوبی برای تحول خواهان فراهم کرده و باید با استفاده از شرایط موجود، فاصله‌ی به وجود آمده بین صنعت بانکداری کشورمان با استانداردهای جهانی را کاهش داده و سعی داشته باشند بدون این‌که فناوری زده شوند به تعمیق فرهنگ دیجیتال در این صنعت بپردازند. یکی از همراهان مهم در تسریع این تحول نهادهای رگولاتوری و قانون‌گذار هستند که باید فرصت را غنیمت شمرده و آمادگی ذهنی مشتریان، فعالان و نقش‌آفرینان مختلف را به ابزاری برای پیشبرد اهداف نوآورانه صنعت بانکی تبدیل کنند.

آن‌چه که تحولات دیجیتال جامعه و تغییرات رفتاری مشتریان به ما می‌آموزد این است که اگر در بر همان پاشنه‌ی سابق بچرخد، اگر نوآوری در تمام سطوح بانک مورد حمایت قرار نگیرد و اگر اجازه داده شود که فرایندها و روش‌های سنتی انجام کار بر چابکی و همراهی با خواست مشتریان غلبه کند، فرهنگ سازمانی ما تغییر نخواهد کرد. رواج فرهنگ دیجیتال در همه‌ی بخش‌های سازمانی بانک و شرکت‌های بانکی ضامن تداوم کسب و کار و ایجاد منافع برای بانک در سال‌های آتی خواهد بود و در صورت تأخیر در ایجاد این فرهنگ، رقبای بانکی و غیر بانکی رهبری بازار را به دست خواهند گرفت و باد تغییرات و تحولات نوآورانه ما را با خود خواهد برد.